جاده

نگاه که می کنم

این جاده

بهانه بی تو بودن را

هی دست انداز می رود

نه

می چرخد تو خیال من

تا حوالی تو

سو که بر می گردانم

پشت نگاه گرفته ی من

که خیال تو را

تا نمی دانم کجا کشاند

حالا برای ادامه ی این شعر

کا فه ای می خواهم

که کجا پیچید کنار آن

فنجانی از چشمان تو  که می نوشم

جاده بی تو راه می افتد

نه سری می چرخانی

نه دستی تکان برایم

حالا که فکر میکنم ، دست اندازها که به جاده

آمدند

ابتدای عاشق شدن من بود.

تکیه دادنم به دیوار ! برای پیوند به خیال تو!

نظرات 12 + ارسال نظر
مریم 6 مرداد 1385 ساعت 12:32 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

عاشق شدن ...
دیگر از عشق هم باید گریخت
وقتی عشق خنجری میوشد بر تار و پود وجودت
و تکه تکه های تو با رفتن معشوقت از بین خواهند رفت
عشق را بیاد به فراموشی سپرد آنجا که در مییابی عاشق شده ای بدون آنکه دوستت بدارند ...
دلت شاد

مریم 6 مرداد 1385 ساعت 12:44 ب.ظ http://bito-hargez.blogsky.com

گوش کن جاده صدا میزند از دور قدمهای تو را ....


بی تو بودن
از تو گفتن
از تو مردن
با تو بودن
با تو ماندن
با تو مردن


از همه چیز خسته ام

یکتا 7 مرداد 1385 ساعت 01:13 ب.ظ http://zistan.blogsky.com

دوست عزیز خیلی قشنگ بود اولش خیلی خوب شروع می شه ...این جاده بهانه بی تو بودن را هی دست انداز می رود ...خیلی خوب شعر می نویسی ... موفق باشی به نوشته های من هم سر بزن ... خوشحال می شم

آبجی 15 مرداد 1385 ساعت 10:35 ب.ظ

dadashi jon alie
mofagh bashi va piroz dadashie golam

آبجی 15 مرداد 1385 ساعت 10:44 ب.ظ

dadashi vagan ali bod mofagho va piroz bashi
abjit

ساحل 16 مرداد 1385 ساعت 12:02 ب.ظ http://www.sahel-oftadeh.blogsky.com

سلام
چه عکس های قشنگی!
چه نوشته های عشقولانه ای!
چه رمانتیک!
حالا گوش کن:
من نگاهت کردم و باران گرفت
لحظه های اشنایی جان گرفت
موفق باشی

دیانا 17 مرداد 1385 ساعت 03:26 ب.ظ http://justkhodam.blosgsky.com

سلام
روز پدر را به پدرت و همه پدرا تبریک میگم
موفق باشی

فرزاد 17 مرداد 1385 ساعت 04:58 ب.ظ http://petti.blogsky.com

روزگاریست همه عرض بدن می خواهندهمه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند دیو هستند و لی مثل پری میپوشند گرگهایی که لباس پدری می پوشند آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند عشق ها را همه با دور کمر می سنجند خب طبیعی است که یکروزه به پایان برسد عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد
سلام
من آپدیت کردم
خوشحال میشم به من یه سر بزنی
ضمنا این دفعه که اومدی دوست دارم جواب این سوال رو هم برام بنویسی که دوست داری در انتهای خط زندگیت چه علامتی باشه!علامت سوال،تعجب یا نقطه پایان؟!
منتظرم و مثل همیشه آرزومند آرزوهای پاکت...

ریحانه 20 مرداد 1385 ساعت 05:31 ب.ظ http://etre-zohoor.blogsky.com

چه فرقی می کند تو...
شانه هایت را
به اندازه ی چند بند انگشت خالی بگذاری؟
من...
همیشه قبل از اینکه اتفاق بیفتی
ترا گریه کرده ام...
تو...
تو بوی سبزه های سبز...نه...
تو بوی هل و باران...نه...
تو بوی داس و شهریور...بوی شعر و خنجر...
تو بوی خوابهای معلّق می دهی...!

ساغر 21 مرداد 1385 ساعت 02:50 ق.ظ http://www.sokoote-del.blogsky.com

سلام
از اینکه دیر به شما سر زدم شرمنده ام .
عزادار یکی از نزدیکترین دوستانم بودم و از غم از دست دادن وی میسوزم و .........

اون یکی از دوستانمون بود و وبلاگ نویس که دیگه بینمان نیست.

موفق باشید

ریحانه 25 مرداد 1385 ساعت 08:28 ق.ظ http://etr-zohoor.blogsky.com

به نام خدا
سلام
وبلاگتون خیلی قشنگه مخصوصا این موسیقیه
میشه بپرسم چه جور میشه که این جوری میشه
راستی من آپم یه سر بزن خوشال میشم
موفق باشی
یا علی

دل شکسته 15 شهریور 1385 ساعت 02:43 ب.ظ http://www.ghoroubestan.blogfa.com

سلام.
بنویس.از روزهای گذشته بنویس. از خاطرات زیر بارن بنویس . من عشق را وقتی تو رفتی گم کردم پس از عشق هم بنویس. از شعله های سرکش که چون یخ در غروب به این سو و آنسو از پریشانی حال من می گردند بنویس.
من خودم را گم کرده ام از من بنویس.
من گورستان در غروبستانم را گم کرده از گور من بنویس.

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - -- - -- -
سلام.وب لاگ خوبی دارین . ان شا الله که از این بهتر هم بشه .
آپ کردین خبر بدین و اگه وقت کردین به غروبستان ما هم سری بزنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد