دل تنگی

من تن شب را سخت در آغوش کشیدم

و به خود فشردم ،

شهر جیغ زد . . .

تو نبودی . . .

 و نخستین پرتو سپیده دم

از پستان های شب

فوران کرد

نظرات 3 + ارسال نظر
لیلا 11 تیر 1386 ساعت 11:55 ق.ظ http://sookoteman.blogsky.com/

سلام.
نوشته تون فوق العاده بود.
از اشنایی با شما خوشحال شدم.

فرزاد 14 تیر 1386 ساعت 04:13 ب.ظ http://petti.blogsky.com

سلام پیام جان
ممنون که خبرم کردی
مثل همیشه فوق العاده !

فرزاد 1 مرداد 1386 ساعت 12:02 ق.ظ http://petti.blogsky.com

سلام
آقا پیام من آپم
شما هم آپ کن دیگه
مردیم از بی آپی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد