خورشید !
من انتظار و صبر درخت ندارم،
مرا زودتر به گل بنشان
بگذار تابش های تو
یک باره بگریاند
زمستان درونم را ،
خورشید من انتظار و صبر بازگشت او را ندارم
خورشید ،
به من هدیه کن ،
او را
آبی بی کران
سرزمین سبز
من دیگر انتظار و صبر آمدن او را ندارم .