خورشید !
من انتظار و صبر درخت ندارم،
مرا زودتر به گل بنشان
بگذار تابش های تو
یک باره بگریاند
زمستان درونم را ،
خورشید من انتظار و صبر بازگشت او را ندارم
خورشید ،
به من هدیه کن ،
او را
آبی بی کران
سرزمین سبز
من دیگر انتظار و صبر آمدن او را ندارم .
پیام خیلی زیبا نوشتی..منم نه عمر نوح دارم و نهشبر ایوب اما....
سلام دوست عزیزببخشید که یه مدت نبودملینک وبلاگت رو در روزهای خاکستری من قرار دادمموفق باشییا حق
سلام منم صبر ندارم.کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟نیستی؟ چرا آپ نمی کنی؟ آپ کردی خبرم کنمن با یه متن تقریبا قدیمی خودم آپیدم بدو بیا
سلام وبلاگت زیباست اگر با تبادل لینک موافقی به من بگو
سلامخوبم ممنونامیدوارم شمام خوب باشینشما لطف دارینموفق باشینممنون از حضورتون بازم سر بزنینخداحافظ
پیام خیلی زیبا نوشتی..منم نه عمر نوح دارم و نهشبر ایوب اما....
سلام دوست عزیز
ببخشید که یه مدت نبودم
لینک وبلاگت رو در روزهای خاکستری من قرار دادم
موفق باشی
یا حق
سلام منم صبر ندارم.کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نیستی؟ چرا آپ نمی کنی؟ آپ کردی خبرم کن
من با یه متن تقریبا قدیمی خودم آپیدم بدو بیا
سلام وبلاگت زیباست اگر با تبادل لینک موافقی به من بگو
سلام
خوبم ممنون
امیدوارم شمام خوب باشین
شما لطف دارین
موفق باشین
ممنون از حضورتون بازم سر بزنین
خداحافظ