اگر نیایی
سنگ به آسمان می زنم
و اشکم را به آسمان پرتاب می کنم
اگر نیایی
دمپایی را جفت می کنم
و پلک اینه را تر
فکر نکن گریه نمی کنم
یا رهایت
اخمی از خط آسمان کم نمی شود
اگر باز هم نیایی . . .
آن گونه دوستم بدار ، که گرهی از هم بگشاییم .
تنها دلبسته ی من باش چنان دوستم بدار که هر روز شوق مان بیشتر شود.
مگو به مرگ تو ، برای من نمیر ، نه چنان مکن
زنده باش و دوستم بدار
فقط همین !