پیشانی ام را که در آفتاب دشت ها سوخته برای تو می آورم و یکه وتنها در جهنم آتش آفتاب سوخته برای تو می آورم .
قلبم را که در آرزوی با تو بودن است و چون کوههای آتشفشان شعله کشید و سوخت ، قلبم را می خواهی به دشنه اش بسپار ! می خواهی در آغوشش بگیر ! برای تو می آورم .
دستهایم را که ستاره ها را از آسمان چیده اند ، برای تو می آورم .
محبوب من !
دستهایم را برای تو می آورم می خواهی زنجیرشان بزن ! می خواهی در دستهایت آرمشان کن ...
سلام خیلی عاشقونه نوشتی به عاشقونه های منم سر بزن
سلام خیلی قشنگه
موفق باشی
یه سر بهم بزن مرسی
سلام ممنون که سر زدی متن قشنگی بود
دستهای من همیشه اماده ی پذیرش تو هستند مهربانم
بسیار زیبا و تاثیر گذار در نهایت زیبایی قلم
و فوق العاده تحسین بر انگیز
سلام عزیزم به روز هستم و منتظرت
دوستت دارم عشق برای تو
مینا
سلام دوست عزیزم ...
واقعا عالی و زیبا بود ....
ممنون ...
موفق باشی
یادت باشد ، صبح که جاده ی روزت را آغاز نمودی ،
اگر در راه دلی دیدی ، که زمین افتاده و له له می زند ...
دریای قلبت را نثارش کن و زندانی تنگش نساز ...
(\_(\
(=' :')
(,('')('')
یه سر بزن
یه مطلب جدید...
(\_(\
(=' :')
(,('')('')
چه سوزی داره این اهنگت اسمش چیه؟
چه وبلاگ نازی داری
دوسش دارم
مرسی خدا کنه همین طور باشه که شما می گین
سلام ممنون که اومدی ببخشید دیر جواب دادم اینترنتم قطع بود موفق باشی
سلام عزیزم من بروز هستم
بااای
لینک تان جبران شد
آغاز دوستیمان مبارک