ممنونم عزیز

 

هزار بار گریه کردم و تو ندیدی
هزار بار شکستم و بازم تو ندیدی
هزار هزار بار زار زار کردم و تو بازم هم ندیدی 

 جگرم کبابه
چه میدونی چی کشیدم
آره فرار کن برو....برو که از عشقم وحشت داری
برو....ولی بدون همیشه پبش منی...تو دلم...تو جگرم....تو تپش قلبم...تو خونم
هرکاری کردم فراموشت کنم نشد عزیز
هیچ داروییی پیدا نکردم
ولی چرا یه چیز هست که بهش می گن گریه...که البته موقتیه...می دونم که اصلا نمی دونی چیه
نخواستم عاشقت باشم...ولی نشد و نمی شه
می دونی چیه عزیز
ممنونم ازت
آخه تو این سالها چیزهایی رو به من دادی که هیچکس به من نداده بود
چشم های ضعیف و خسته رو پیشونی پینه بسته رو
قلب شکسته رو
همه رو یه جا بهم دادی
ممنونم عزیز  . . . 

نظرات 2 + ارسال نظر
جابر 5 اردیبهشت 1388 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.parisa-jaber67.persianblog.ir

سلام دوست عزیز.عشق چیزی عجیبیه .یک سرم به کلبه من بیا رنگ عشق من رو هم ببین.منتظرتم

کمال 18 اردیبهشت 1388 ساعت 12:23 ب.ظ http://justforyou.blogsky.com/

سلام اول از همه معذرت میخوام که نتونستم این چند وقته دوست خوبی باشم براتون... ببخشید که کمتر تونستم بیام به بلاگتون .

آپ فوق العاده ای بود . ولی اینا بدونید که هیچ کس تنها نیست ... شاید خدا میخواد با این شکستها ما را امتحان کنه .
هیچ وقت ناامید نشید و به خدا توکل کنید و بگردید دنبال اونی که واقعا شما را برای خودتون میخواد ... مطمئنن ارزشش را داره .

به خدا میسپارمتون .

دوستار شما کمال

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد