از روزهایم که عبور می کنی رد پای گمشده ات را می بینم و تمام
پیاده رو های عاشقی را می جویم تا نشانه ای از تو پیدا کنم
اما با چشمانی خیس برگهای زردی را می جویم !
بعد از انتظار به تو روی پله ی غروب می نشینم
مثل این است که سالهاست که پی تو می گردم
هزاران برگ زرد از تو پیدا می کنم
اما روزهایی که از تو گذشته اند در نگاه خیس من به خواب می روند . . .
سلام پیام عزیز
حالت خوبه؟مرسی که به وبلاگ من سر میزنی
منم با یه پست جدید بروز هستم
فعلا خدانگهدار
سلام.وبلاگ قشنگ و جالبی داری:::: به منم سر بزن :)
سلام جالب بود خواندنی