من پدر می خواستم توضیح عرفانی بس است...۱

 

صحبت از موسی و ذوق نورانی بس است

من پدر می خواستم توضیح عرفانی بس است

روح کامل گشت من هر روز لاغر می شوم

فصل تجرید از پیکر نگهبانی بس است

گریه را مخفی نخواهم کرد زیر آستین

تیغ از رو بستند عرفان پنهانی بس است

بوسه ای بر من بدهکاری ز وقت رفتنت

پس ادا کن قرض خود را این صبر طولانی بس است

از پریشان حالیم هر قدر می دانی بس است

هر چه خوردم زخم بود زخم ...

من پدر می خواستم تو ضیح عرفانی بس است!

نظرات 1 + ارسال نظر
مینا 18 تیر 1388 ساعت 09:40 ب.ظ http://minamansouryyy.blogfa.com

زیبا بود پیام جان
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد