کاش تو را ببینم باز

 

چگونه عاشقت باشم؟
وقتی تو را نمی بینم
چشمانت را٬
میان این همه چشم گم کرده ام
بر صورتت در ذهن٬
لبخندی می کشم از دور٬
ودست هایت را پر از مهربانی می کنم
کاش تو را ببینم باز
روزی که هنوز جوان باشم
واین چنین شاداب
نه آن چنان زشت
که تورا بیازارم.

محبوب من

 

محبوب من تو را در رویاها دیده ام در خلوت خویش روی زیبایت را

تو همدم جان منی و نیمه از زیبایی ات که هنگام آمدنت جهان را زیبا کردی

دلبندم دزدانه آمده ام پاورچین پاورچین تا به تو برسم

به راستی من بدون تو در دنیای تاریک و غمگین قرار گرفته ام که  به جز سیاهی و غم چیزی دیگری وجود ندارد.

شکوه دنیا را رها کردم تا با تو به بهشت سرزمینهای دوردست برسم
و باده زندگی و مرگ را با تو از یک ساغر سرکشم.

محبوب من بیا به پیش من که صدایت در وجود من امیدی تازه را پیدا می کند
بیا که  در نبودت دنیا غمگین است
!

خیلی وقته

 

خیلی وقته نگاهت زنگاهم جداست
فاصله حدیث تکراری قصه ماست

خیلی وقته که چشام خیسه وتره

مگه میشه خاطرت ازخاطرم بره

خیلی وقته من اسیرخیال شب شدم

شب تمومی نداره من زندانی شب شدم

خیلی وقته قناری توقفس ساکته

دله من منتظره نفس های پاکته

خیلی وقته دوری ازم بیا برگرد

دیگه آخره جون کندنمه بیا برگرد

نگاه تو

 

کمی مرا نگاه کن ، نگاه کن کمی مرا ، ببین  سکوت لعنتی مرا نشانه رفته است !
ببین تمام لحظه های بی کسی میان ناکسان گذشته است  نگاه کن کمی مرا ببین پر از اشاره ام بدون تو !
قسم به قلب پاره ام پر از نگاه هرزه ام بدون تو کمی مرا نگاه کن ببین تمام شاهدانِ کوچه های خاطرات...،

تمام آن نگاه های بی گناه مرا بدون تو ،چه بی حیا نگاه می کنند چگونه تاب آورم این نگاهای بی نگاه تو را

کمی مرا نگاه کن فقط نگاه ساده ایی  که بشکند سکوت من و بشکفد سلام،

بعد از تو

 

بعد از تو
خنده از من فاصله گرفت
روزهای قشنگ همه خاطرات شدند
و دروازه آرزوهایم
میزبان هیچ رویای شیرینی نشد
دریچه های نگاهم
خاموش ماند
و هیچ عابری
دستی بر تنهایی یخ زده ام نکشید
من شدم و این تنهایی ممتد
و یک کویر دلتنگی
من ماندم و این ورق پاره ها
و یک عمر خاطرات
من ماندم
شعر و سکوت و غم