باغ پاییزی

رفتی و صدای خش خش برگهای دلم  را زیر پایت نشنیدی

اما برای همیشه ماند در گوش من آن صدای جانفرسا

رفتی آسوده خاطر  فارغ از تمام غمهای من

و من ماندم و باغ پاییزی و سرد

تو رفتی و حیا هم رفت تو رفتی و نجابت هم کوله بارش را بست

تو رفتی               

و بهاری که پیش از تو رفته بود

و دیگر هرگز برنگشت .