می خوا هم امشب برای تو بنویسم
جالبه مگه نه؟ دارم این نوشته رو برای تو می نویسم برای تو که دیگر در این
نزدیکیها
نیستی برای تو که نیستی که مثل همه دیوانگی هایمان تو بشینی و من تند و تند
روی شلوار تو بنویسم!خیلی وقت است که از تو خبری نیست شاید بازم چمدان را
بسته اید و اینبار کجای نقشه مقصد است!؟؟؟؟اصلا شاید من دارم برای یک آدم
بی آدرس بی نشانی می نویسم ؟؟؟تو که مثل من نبودی من از دیوانگی ها
دارم که یکهو غیبم میزند و روزها و روزها از من خبری نمی شود! ! باز هم
خواندمت کاری که کمتر کسی می کند!
سلام دلم برات تنگ شده بودبه وبلاگت سری زدم ازمون یه احوالی بپرس
سلام دوست عزیزم واقعا وبلاگت زیباست منم هر شب برای او می نویسم ولی می دانم هیچگاه نمی خواند کلبه خاموشی دارم اگر به خانه من آمدی ای مهربان برای من چراغ بیاور و یک پنجره که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
با سلام
امیدوارم که موفق باشید
بهم سر بزن خوشحال میشم
منتظر حضور سبزت هستم
دیر به دیر به دیدنت میومدم تا دلتنگم بشی و دلت برای کسی دیگه جایی نداشته باشه . می خواستم اون قدر دلتنگم بشی که فقط من تو دلت جا بشم اما انگار خیلی دیر اومدم چون اونقدر دلت تنگ شده بود که دیگه برای منم جایی توش نبود
khaili ghashange omidvaram hamishe moafagh bashi be hame salam bereson makhsosan be 2khtare khiresar fateme va............dari az dastam khalas mishi omidvaram hamisheye hamishe mofagh bashi be khoda arezoye ghalbime