کابوس های ماه آگوست

خاطرات شفاف و پاک

معصومانه

آلوده شدند در ملحفه های سفید . . .

هوا روشن شد

و او  رفت  . . .

روی میز .،

بطری های خالی

پیاله ای شکسته 

     و قهقه ای جنون آمیز

در سپیده دم آغشته به اشک .

نظرات 1 + ارسال نظر
فرزاد 26 خرداد 1386 ساعت 11:37 ق.ظ http://petti.blogsky.com

سلام پیام جان
ممنون از اینکه خبرم کردی
قشنگه مثل همیشه
شاد باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد